معدن چیان ایران:
وحشت مرگ در اعماق
مصاحبه با پزشک معادن کرمان !
على طاهرى

هفته گذشته کارگران مس خاتون آباد و جوانان شهر بابک در اعتراض به بیحقوقی و بیکاری دست به برپایی اعتصاب و بستن خیابان زدند. چهار سال پیش مصادف با این اعتراض جمهوری اسلامی در سینه کارگران مبارز خاتون آباد گلوله کاشت. وضعیت کارگران معادن در استان کرمان همچنان وخیم گزارش می شود: پایین نگه داشتن دستمزد ها٬  نبود امنیت کاری و بهداشت و ایمنی محیط کار از فاکتورهایی است که میتوان به وفور در کار معادن به آن اشاره کرد. در شهریور ماه سال٬ 84 نه کارگر معادن ذغال سنگ "باب نیزو" از توابع شهرستان زرند٬ وابسته به شرکت معادن زغال سنگ کرمان٬ در حادثه انفجار به طرز دلخراشی جان سپردند. از آن مقطع به بعد معادن در ایران برای کارگران با نام "وحشت مرگ در اعماق "معروف شد.
در نظام سرمایه داری٬ کارگران طبق قوانین دولتی و اجتماعی سرمایه٬ تحت سلطه روابط قدرت هستند و قوانین اقتصادی بر آنها حاکم است. بورژواها تلاش ميکنند قوانين مبتنى بر استثمار کارگر را با وظيفه شناسى٬ وجدان کارى٬ داشتن اخلاق و موعظه اين نوع ترهات براى کارگر طبيعى جلوه دهند. در این سیستم مصلحت کارگر جایی ندارد بلکه اين سیادت طبقاتی است که مقدم بر منفعت اعضای جامعه است و بر فراز آنها جای دارد. یک وظیفه هر کارگر و کمونیست آگاه٬ نشان دادن این واقعیت است که این وضع اسفبار محصول بی اخلاقی کارفرما و یا سرمایه دار مشخصی نیست٬ بلکه این در ذات سرمايه و نظام سرمایه داری است که تنها با کار ارزان و کارگر خاموش ميتواند سود نجومى ببرد. مصلحت سرمایه با مصلحت کارگر به عنوان موجود زنده تناقض دارد. اما انقلاب بر علیه وضع موجود با قوانینی خود بخودی و طبیعی رخ نمی دهد. این امر مستلزم شوریدن طبقه کارگر با نقشه ای هدفمند بر علیه نظام موجود است. کمونیسم کارگری بايد همواره نقد عميق به نظام موجود را به ميان کاگران ببرد و برشرورت تغيير تاکيد کند. اين نظام ازلی و ابدی نیست و همین امروز به حکم ماتریال موجود قابل تغییر است. در اینجا و دراين راستا برای فعالین جنبش کارگری و خوانندگان نشريه يک دنياى بهتر٬ مصاحبه ای از بولتن سالیانه پزشکان ایران آماده کرده ایم. اين مصاحبه عمق فاجعه را نشان ميدهد و البته به همان درجه سنگینی و وظايف فعالين سوسياليست و کمونيست جنبش کارگرى را.
این مصاحبه توسط یک فعال کارگری با دکتری که به مدت 10 سال در معادن استان کرمان به کار طب اشتغال داشته و به مسائل ایمنی و بهداشتی رسیدگی می کرده است٬ انجام شده است .
وضعیت ایمنی معادن کرمان چگونه است؟ آیا کارگران از وسایل ایمنی استفاده می کنند؟ و آیا اصولا وسایلی در اختیارشان قرارداده می شود؟
در یکی از بازدید هایم که از یکی از معادن زغال سنگ کرمان صورت گرفت٬ صحنه ای دیدم که به ظاهر عجیب بود: ((چرا کارگران بدون عقل و خرد هستند و از ماسک استفاده نمی کنند)) برای سلامتی کارگر هزینه می شود٬ پول ماسک داده می شود٬ ولی آنها ماسک را بر می دارند و بدون ماسک کار میکنند. از یکی از کارگرها علت استفاده نکردنش از ماسک را پرسیدم. او گفن نفسم می گیرد. من که کنجکاو شده بودم ماسک را باز کردم و با کمال تعجب دیدم به جای فیلتری که باید برای جلوگیری از ورود  گازهای مختلف به دستگاه تنفسی قرارداده میشد٬ داخل ماسک یک تکه اسفنج بود که با سیستم خود کفایی ساخته شده بود! ماسک دیگری را باز کردم تعجیم بیشر شد. داخل آن ((اسفنج های سر قیچی)) بود! ولی برخی از سرشیفت ها و سرکارگر ها از ماسک قدیمی روسی استفاده می کردند .
بیماری های رایج شغلی در میان کارگرانی که شما با آنها در ارتباط بودید کدام است؟

یکی از بیماری های رایج شعلی کارگران معادن کرمان که من با آن مواجه بودم٬ سیلیکوزیس است. یعنی استحاله جسم ریه و مثل این است که شما ریه را پس از مدتی تبدیل به گچ کنید. ریه در این وضعیت تبدیل به ماشینی می شود که فیلتر هوایش بگیرد. هم مصرف سوختش بالاست هم خوب کار نمی کند. در این حالت بیمار یا باید "پیوند ریه" بشود یا منتظر مرگ تدریجی بماند. در چنین وضعیتی کارگر بیمار زندگی اش در سه چیز خلاصه می شود: کپسول اکسیژن٬ ماسک و تخت. تنها امکاناتی که در چنین شرایطی در اختیار کارگران قرار می گیرد یک کپسول اکسيژن و ماسک است و او باید روی تختش بستری شود تا زمانی که بمیرد و بقیه باید از او مراقبت کنند و این شیوه زنده ماندن عوارض اجتماعی و شخصیتی بسیار منفی دارد. انسانی که خود نان آور خانواده بوده٬ اتوریته داشته و نقش مهمی در خانواده ایفا میکرده به آدمی تبدیل می شود که از جایش نمی تواند تکان بخورد و وابسته به مراقبت و سرویس دیگران می شود. طبیعتا نه پرستیژی می ماند نه احترامی! و رفته رفته تبدیل به یک موجود مزاحم می شود که هم خودش از این وضعیت عاصی میشود هم دیگران از او خسته می شوند .
معمولا این افراد چند سال زنده می مانند و آیا امکان دارد در بیمارستان نگه داری شوند؟
حداکثر پنج سال تا ده سال و در این وضعیت بیمارستان اصلا معنی ندارد .
آقای دکتر وضعیت پزشکی و درمانی معادن کرمان چگونه است؟
شهرک های معدنی کرمان فوق العاده ایراد دارند. چه از لحاظ ایمنی و چه از نظر عوارض دراز مدت که ناشی از بی نظمی و وضعیت تمهیدات و موازین بهداشتی و پزشکی آنجاست. برای مثال درمانگاه معدن باب نیزو بر روی کمرکش کوه تعبیه شده بود و در تپه ای قرار داشت که فرد سالم هم برای رفت و آمد به آن مشکل داشت. چون هنگام پایین آمدن به دلیل شیب زیاد خطر سقوط وجود داشت و حمل مصدوم با برانکارد از محالات بود. مسئول درمانگاه پیرزن 60 ساله ای بود که پسرش بدون هیچ مدرک معتبر پزشکی و بدون آشنایی با بهداشت و درمان مسئول این بهداری شده بود. من به مدیریت معدن گفتم لطفا فکری به حال این وضع بکند٬ چون به جز سه چهار پرستار که تخصص داشتند٬ بقیه پرسنل سفارش شده و هیچ صلاحیت پزشکی نداشتند. اختلافات قومی در این منطقه هم عامل فشار ثانوی بود. در یکی از موارد کارگری را باید به کرمان می فرستادیم تا به اصطلاح چیستو بشود تا چرک از ریه هایش خارج شود٬ اما راننده آمبولانس از بردن او سرباز می زد چرا که او متعلق به طایفه رقیب بود .
در همان زمان با وجود بیمارستان مدرنی در زرند٬ کارگران باید 60 کیلومتر را طی می کردند و برای درمان به کرمان می رفتند. موضوع را جویا شدم  که چرا کارگران باید به بیمارستان رازی فیروز کرمان بروند؟ بعدا مشخص شد طرف قرارداد تامین اجتماعی امام جمعه رفسنجان به اسم مرعشی است و خب به راحتی می شد تشخیص داد که این قضیه از کجا آب میخورد؟ بعد از این بود که من را راهی تهران کردند .
می توانید از وضعیت سکونت این کارگران برای ما تعریف کنید؟
در مجاورت معادن یک سری شهرکهای معدنی ساخته شده که مانند این است که قوطی کبریت ها را به هم چسبانده باشند. در این شهرک ها حداقل حوایج را هم در نظر نمی گیرند. درگیری ها و مشکلات زیادی وجود دارد. آوردن آنها به شهرک های معدنی به این دلیل است که یک برای ایاب و ذهاب هزینه نشود و دو خستگی طول راه وجود نداشته باشد تا کارگر ها بهتر بتوانند کارکنند و ضمنا برای رفت و آمد زمانی صرف نشود و از این وقت برای کارکردن استفاده شود. از طرفی معدن چیان برای داشتن سرپناه به خانه های قوطی کبریتی تن در میدهند. در یک کلام سرویس خدماتی در این شهرک ها وجود ندارد٬ شهرسازی در کار نیست٬ هیچ استانداردی در کار نیست. حقوق افراد رعایت نمی شود و فقط به سود فکر می شود. در ضمن مواد مخدر در این محیط ها بیداد می کند .
آیا شما تجربه و مطالعه خاصی پیرامون وضعین معدن چی ها در مناطق دیگر کشور ایران و یا کشورهای دیگر دارید؟

نه٬ من فقط استنباط های شخصی ام را می گویم. ولی چون من ده سال در زمینه طب کار کرده ام و به علاوه در رشته تخصصی من یک گرایش ام پی اچ است که عمدتا به سیستم های مدیریت بهداشتی مربوط می شود و به تبع آن یک مقدار هم در مورد سیستم های مشابه کشور های دیگر مطالعه دارم .
آیا در مناطقی که شما کار می کردید ایستگاه ایمنی و درمان وجود داشت؟ یعنی مراکزی که بتوانند به کارگران آسیب دیده را کمک کنند؟
شما در آنجا ایستگاه های ایمنی و حادثه می خواهید نه درمان. باید ایستگاهی وجود داشته باشد که بتواند کمک های اولیه را برای مصدومان حادثه انجام دهد و سپس آنها را به مراکز درمانی دیگر منتقل کند تا آنجا کارگران حادثه دیده را معالجه کنند. موقعی که من آنجا بودم هنوز این سیستم از زمان روس ها وجود داشت اما تراوس ها و چوب ها و غیره دچار ضعف هایی مثل همان ماسک ها بود !!
یکی از مسائلی که در حوادث معدن وجود دارد این است که بسیاری از کارگران مصدوم نجات پیدا نمی کنند و به عبارت دیگر بسیاری از کارگران آسیب دیده می میرند علت چیست؟
تصور کنید برای نجات کارگران حادثه دیده از همان ابتدا اینگونه عمل کنید. یک هلی کوپتر باشد و کارگران حادثه دیده مجروح نیم ساعت بعد در یک مرکز درمانی فرانسوی باشد تا بیمارستان زرند و کرمان. آیا باز هم تلفات همین مقدار است؟
وقتی نگاهی به حوادث معدنی ایران می اندازیم٬ یکی از اتفاقات دردناک وضعیت کارگران محبوس شده در یک حادثه معدنی است. در حالی که در بسیاری از کشورهای دنیا٬ ایستگاه ایمنی در معادن وجود دارد که به کارگران محبوس شده کمک می کند تا آنها را نجات دهد. در ایران چنین کمک هایی وجود ندارد. مثلا در حادثه معدن باب نیزو٬ حادثه برای کارگران معدن ساعت 9 شب اتفاق افتاده و در حالی که کارفرما ساعت 7 صبح تازه در جریان قرار گرفته و با توجه به اینکه معادن زغال سنگ به علت گازخیز بودن همواره در خطر ریزش و انفجار قراردارند٬ ممکن است بر اثر هر انفجار دهانه بخشی از معدن مسدود شود و کارگران محبوس شوند. در این صورت برای کارگران حادثه دیده چکار می شود کرد؟ در این صورت باید دید حساسیت افکار عمومی چه میزان است و چه نقشی بازی می کند. مثلا در یکی از حوادث معدنی روسیه٬ پوتین ناگزیر شد برود در منطقه حادثه. و بالاخره توانستند تعدادی از کارگران  را نجات بدهند. مثلا با لوله هوا برسانند و یا اقدامات اورژانسی دیگر. اما این کار تعهد اجتماعی می خواهد .

با تشکر از شما که در این مصاحبه شرکت کردید.

 متشکر از شما که این فرصت را به من دادید .